گردشگری آبی ایران در سراشیبی فراموشی

تالاب‌ها، این ریه‌های تنفسی زمین و تکیه‌گاه گردشگری طبیعی کشور، یکی پس از دیگری در سایه بی‌توجهی و سوءمدیریت خشک می‌شوند، از سراب نیلوفر کرمانشاه تا گاوخونی، از هامون تا بختگان، رد پای بی‌آبی و بی‌تدبیری به‌روشنی دیده می‌شود؛ و با هر تالابی که می‌میرد، بخشی از گردشگری، معیشت محلی وامید مردمی از دست می‌رود.

حمید الماسی نیا فعال رسانه‌ای در یادداشتی نوشت: در روزگاری نه‌چندان دور، تالاب‌ها و سراب‌های ایران مقصد گردشگران داخلی و خارجی بودند؛ جایی برای قایق‌سواری، پرنده‌نگری، عکاسی و لمس آرامش طبیعت بوده اما سراب نیلوفر کرمانشاه با نیلوفرهای آبی‌اش، سال‌ها نماد زیبایی و حیات بود، اما امروز تنها نشانه‌ای از خشکی و فراموشی بر جای مانده است و همان سرنوشتی که پیش‌تر دامان گاوخونی، دریاچه نمک ارومیه، بختگان و هورالعظیم را گرفت و اکنون به جان دیگر تالاب‌های کشور افتاده است.

ایران، سرزمینی که روزی تالاب‌هایش چون آینه‌های آسمان بر زمین می‌درخشیدند، امروز در برابر بحران خشکیدگی قرار گرفته است و کشور ما هنوز گردشگری تالابی در سیاست‌های کلان گردشگری جایگاه واقعی خود را نیافته است که این غفلت، نه‌تنها به از بین رفتن جاذبه‌های طبیعی منجر شده، بلکه ایران را از رقابت در عرصه گردشگری طبیعت در سطح منطقه نیز عقب نگه داشته است

گردشگری بوم‌محور و فرهنگی در کنار طبیعت، روزری بستری برای اشتغال محلی فراهم کرده بود و در بسیاری از این تالاب‌ها تنها نامی بر نقشه‌اند؛ تصویر آبی آن‌ها جای خود را به ترک‌های خاک داده است و خشک شدن تالاب‌ها نه‌تنها فاجعه‌ای زیست‌محیطی است، بلکه ضربه‌ای سنگین بر پیکر گردشگری طبیعی ایران محسوب می‌شود در حالی گردشگری تالابی، یکی از شاخه‌های مهم اکوتوریسم است که در آن، تعادل میان انسان و محیط به شکل مستقیم برقرار می‌شود و با مرگ تالاب‌ها، این تعادل از میان می‌رود؛ اقامتگاه‌های بوم‌گردی تعطیل می‌شوند، گردشگران کمتر به مناطق روستایی سفر می‌کنند و جوامع محلی که سال‌ها باامید به رونق گردشگری زندگی کرده‌اند، دچار رکود و ناامیدی می‌شوند.

با هشدارهای کارشناسان محیط‌زیست که علت اصلی این فاجعه صرفاً تغییر اقلیم نیست، بلکه سیاست‌های نادرست در مدیریت آب، سدسازی‌های بی‌رویه، برداشتهای غیراصولی از منابع زیرزمینی و نادیده گرفتن حقابه تالاب‌ها است و نتیجه، چیزی جز نابودی تدریجی اکوسیستم‌های آبی، از بین رفتن زیستگاه پرندگان مهاجر و فروپاشی زنجیره معیشتی جوامع محلی نبوده است.

در بسیاری از مناطق، جوامع بومی که روزگاری از راه گردشگری آبی، قایق‌سواری، ماهیگیری و صنایع‌دستی زندگی می‌کردند، امروز با بیکاری، مهاجرت و فقر دست‌وپنجه نرم می‌کنند، خشک شدن تالاب، خشک شدن زندگی است؛ و این واقعیت تلخ، چهره گردشگری طبیعی ایران را تهدید می‌کند.

به‌عنوان نمونه، کشورهایی مانند هلند، ژاپن و هند با اجرای طرح‌های گردشگری مبتنی بر تالاب‌ها، درآمدهای قابل‌توجهی از طریق تورهای آموزشی، بازدیدهای تفریحی و اقامتگاه‌های دوستدار محیط‌زیست کسب می‌کنند و در این کشورها، تالاب‌ها به‌جای تهدید، فرصت‌اند؛ اما در ایران، هنوز این ظرفیت نادیده گرفته می‌شود و هر سال بخشی از میراث طبیعی کشور در سایه بی‌توجهی خشک می‌گردد.

در کنار بعد اقتصادی، از بین رفتن تالاب‌ها آثار اجتماعی گسترده‌ای نیز دارد و روستاهایی که در مجاورت تالاب‌ها شکل گرفته‌اند، به دلیل کاهش گردشگر، با موج مهاجرت مواجه‌اند و صنایع‌دستی محلی که روزی به گردشگران فروخته می‌شد، دیگر مشتری ندارد که حتی جشنواره‌های محلی و آیین‌های سنتی مرتبط با آب، که بخشی از هویت فرهنگی بومیان بود، کم‌کم به فراموشی سپرده می‌شود.

در حالی‌که کشورهای دیگر با احیای تالاب‌ها و توسعه گردشگری پایدار، میلیاردها دلار درآمد ایجاد می‌کنند، در ایران هنوز برنامه‌ای منسجم و جدی برای حفظ این سرمایه‌های آبی دیده نمی‌شود و کارشناسان بر این باورند که اگر اراده‌ای ملی برای احیای تالاب‌ها شکل نگیرد، بزودی باید شاهد مرگ کامل گردشگری آبی در کشور باشیم و آن‌گاه، بازگشت به گذشته ممکن نخواهد بود.

اگر امروز اقدامی نکنیم، در آینده نزدیک نه‌تنها طبیعت‌گردی، بلکه مفهوم «گردشگری بوم‌پایه» در ایران معنای خود را از دست خواهد داد و خشک شدن تالاب‌ها فقط مرگ یک زیستگاه نیست؛ بلکه پایان یک شیوه زندگی، پایان گردشگری مردمی و پایان رابطه انسان ایرانی با آب است.

اکنون زمان تصمیم است که باید تالاب‌ها را نه فقط به‌عنوان منبع آب، بلکه به‌عنوان میراث زنده فرهنگی، گردشگری و زیست‌محیطی کشور دید و حفظ از آن‌ها، حفظ گردشگری، معیشت مردم و بخشی از هویت طبیعی ایران است و هویتی که اگر از دست برود، هیچ بارانی قادر به بازگرداندنش نخواهد بود.

انتهای پیام/

کد خبر 1404071901848
دبیر مرضیه امیری

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha